معرفی اجمالی
«سعید پیراهن ورزشی پوشیده بود و از چشم راستش خون میآمد. اما بیتوجه به اطراف سرگرم مسگری بود؛ برای او مارال. به انتهای بازار رسید وسوار ماشینهای کمپرسی شد. قیافهی مردان دستار بر سر و زنها و بچههایی که به نظاره ایستاده بودند، کش میآمد. باد خنکی میوزید. پرچمها در اهتزاز بود و چفیهها در باد میرقصیدند. از خوزستان رسته بودند، از گرمای پنجاه درجه بالای صفر، از پشههای خونآشام و حالا به درههای سرسبز و ارتفاعات زیبا رسیده بودند. خورشید نور خود را از لابهلای شاخهها بر کف جنگل میپاشید، اما همه مسگرهای جهان، توی سر او ظرفهای مسی میساختند.»
آنچه خواندید، بخشی از رمان «با جامهای شوکران»
default
نویسنده: | عبدالمجید نجفی |
---|---|
شابک: | 9786009303243 |
ناشر: | انتشارات عصر داستان |
موضوع: | رمان پارسی |
قطع: | رقعی |
نوع جلد: | شومیز |
تعداد صفحه: | 240 |
تعداد جلد: | 1 |
وزن: | 252 گرم |