معرفی اجمالی
اين كتاب مشتمل بر مجموعه داستانهاي كوتاه بينالمللي با عنوانهاي «صندلي»، «اسب بوتوا»، «شيخ چلي»، «حاجي بغلول» و… است. در داستان «مردي كه ماه را نجات داد»، مردي خوشقلب توي چاهي نگاه كرد و ناگهان تصوير ماه را در آب ديد. او تصور ميكرد كه ماه درون چاه آب افتاده، بنابراين با آوردن طناب بلندي و بستن قلاب به آن سعي كرد ماه را نجات دهد. قلاب به سنگي درون چاه گير ميكند و او به تصور اينكه ماه به قلاب گير كرده، طناب را بالا ميكشد و به خاطر سنگيني به عقب پرت ميشود. او به آسمان مينگرد شك ميكند كه ماه در آسمان بوده يا نجات يافته است.